خنده رادمهر
رادمهر جون مامان تازگیا یادگرفته با صدای بلند بخنده ولی هروقت خواستیم ازش فیلم بگیریم دیگه لبخند هم نمی زنه آخه باهوش خان دوربین رو می شناسه موقع عکس گرفتن زل می زنه به دوربین و لبخند می زنه مثل اینجا ...
نویسنده :
n
16:20
خواب نی نی
رادمهر ما وقتی می خوابه اینطوری شصتشو می خوره تازه اقای دکتر گفته ی کم دیگه شصت پاشم می خوره اینم یک مدل دیگه از ژستای خوابش قربونت بره خاله ...
نویسنده :
n
16:19
شاه کارای قند عسل
رادمهرجونمون دیگه بزرگ شده اینجا داره تلویزیون نگاه میکند. چونکه خیلی دوست داره عاشق کارتون نگاه کردنه و همچنین دیدن فیلم های پلیسی الهی فدات بشم موهات داره میریزه و کچل شدی رادمهر جون ما الان کارای زیر و بلده: قل بخوره با زرافش بازی کنه و گوشش و بخوره قخقخقخ کنه خوش خنده تر از همیشه شده تازه کلافه میشه میگه اه ه ه ه اینم زرافشه که خیلیم دوستش داره ...
نویسنده :
n
16:18
شاهکارای خاله نم نم
رادمهر تازه از حموم درومده بود خاله جونش ازش عکس گرفت و اون یک لبخند قشنگ مارو مهمون کرد. اینم یکی دیگه از شاهکارهای خاله جونشه . رادمهر روی پای بابایی دمر شده بود برای اینکه فقط رادمهر توعکس باشه روی بابایی چادر انداختیم این یکی عکس می خواد نشون بده عشق خاله چه لپایی داره گوگولی ...
نویسنده :
n
16:14
اتاق نی نی
این عکس مال اتاق رادمهر جون که مامان برای دلبندش درست کرده امیدوارم دوست داشته باشی عزیزم ...
نویسنده :
n
16:13
روزهای اول
وقتی اومدیم خونه اولین بار که تونست دست باباشو بگیره ازش عکس گرفتیم. اینجا هم آماده شده تا مهمون ها بیان به دیدنش. عزیز دلم بچه خیلی خوبیه هر وقت مهمون می اومد می خوابید و گریه نمی کرد اینا هم ی سری دیگه از عکس های صفر تا 2 ماهگی این جیگر چون که دل درد داشت دمرو می خوابیدمثل اینجا: رادمهر داره به ایندش فکر میکنه!!!!!!!! اینجا هم خیلی آروم لالا کرده آخه قندعسل خیلی خوش خوابه ...
نویسنده :
n
16:01
روزی که قندعسل به دنیا لبخندزد
ر ادمهر کوچولو روز شنبه 3/2/90 ساعت 9:30 به روی مامان وبابا خندید. گل پسرما خیلی گشنش بود تامامان بهوش بیاد کلی گریه کرده بودو بیمارستان رو گذاشته بود روی سرش گاهی اوقات هم انگشتشو می مکید. ر اینجا رادمهر جون مثل پسر خاله می مونه ...
نویسنده :
n
15:57